شهید علی فتحی پور
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 53
بازدید هفته : 280
بازدید ماه : 276
بازدید کل : 8118
تعداد مطالب : 192
تعداد نظرات : 1079
تعداد آنلاین : 1



شهیدفتحی پور:سوگندیادمی کنم که ساده پوش،با"اخلاق خوب"وفردی اسلامی باشم وبه مردم خدمت کنم

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 192
:: کل نظرات : 1079

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 21
:: باردید دیروز : 53
:: بازدید هفته : 280
:: بازدید ماه : 276
:: بازدید سال : 692
:: بازدید کلی : 8118
نویسنده : يك دوست

بسم الرب شهدا و الصدیقین

وقتی اسفند می آید دلم خیلی بی قرار است. آرام ندارد انگار. هر لحظه و ثانیه "علی" جلوی چشمان من است. از روز رفتن به جبهه، از خداحافظی اش، از شب به یاد ماندنی ای که صبح فردایش قرار بود اعزام شود.

مادرم آن شب چه کارها که نمی کرد. هر غذایی که علی دوست داشت مهیا می کرد. اصلاً انگار می دانست آخرین شام علی است؛ آخرین شبی هست که در کنار مادر و پدر است. چه دلبری ها که علی از مادر نکرد. و مادر پروانه وار به دور علی می چرخید. مادر است دیگر، بند دلش وصل به علی بود.

 

****

این روزها سالگرد شهادت علی جانِ ماست. اصلاً برادر همیشه جانِ خواهر است. 

این روزها، روزهای بی قراری است. و من هرچه خواستم از علی بنویسم، ازز مقام شهادتش، از اخلاق او، از زندگی اش و... ، خودم را کوچک دیدم و زبان قلمم قاصر.

مگر می شود از مقام و منزلت شهید نوشت؟ آنها مثل دریا هستند و منِ قطره کی توان وصف دریا دارم؟

علی برای خدا بود. خالص بود...

و چون عاشق خدا شوند، خدا نیز عاشق انها می شود، و خدا عاشق هرکس شود، او را می میراند. و فکر نکن که شهدا مرده اند. بلکه زنده اند و نزد خدا روزی می خورند.

***

علی جانم، شاد باش، زیرا تو دنیای خودت را آباد کردی. و آخرتت آبادتر است. دستِ مرا هم بگیر.

 

 

         منزل پدری شهید

        منزل پدری شهید

 


                                                        مزار پدر و مادر شهید در پایین مزار خود شهید



میگفت:بوی عطرعجیبی میداد هربار که اسم عطرشو می پرسیدم جواب سربالا می داد؛شهید که شد تو وصیتنامه اش نوشته بود ؛ بخدا قسم هیچ وقت عطر نزدم هر وقت خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم "السلام علیک یااباعبدالله"...برای شادی روح شهدا صلوات

:: بازدید از این مطلب : 202
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
در23اسفند1392به مناسبت بیست وهشتمین سال شهادتش این وبلا گ بانامش به منظوریادوخاطره این شهید وهمچنین مناسبتهای دیگرمورد بهره برداری قرارگرفت
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

شهدا براي چه رفتند؟

پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شهيد فتحي پور درگاه و آدرس fathipour.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.